دوران دفاع مقدس
دوران دفاع مقدس
سيد مجتبي در سال 1362 يعني در سن هفده سالگي به همراه چند تن از دوستانش دوران آموزشي را در پادگان منجيل(واقع در شهرستان منجيل يكي از شهر هاي استان گيلان)پشت سر گذاشت و بعد از آن به منطقه كردستان اعزام شد.
حضور سيد در كردستان با اتمام عمليات والفجر4 مصادف بود كه به همراه ساير رزمندگان،پس از عمليات در عمليات در پايگاه ساوجي و در منطقه ي (پنجوين) عراق مستقر شدند.
سيد مجتبي علمدار در سال 1363 وارد منطقه ي عملياتي جنوب شد و در گردان امام حسين(ع) لشكر25 كربلا مازندران با عنوان تير بارچي تحت فرماندهي سردار رشيد اسلام شهيد (صمد اسودي) مانع تجاوز مزدوران بعثي به كيان نظام اسلامي شد.
اين رزمنده ي سرافراز از نقش آفرينان عمليات پيروز كربلاي 1 نيز بود كه به آزادسازي شهر مهران انجاميد.در همين عمليات بود كه سيد مجتبي يكي از بهترين دوستان خود را از دست داد.او شهيد (حميد رضا مردانشاهي) نام داشت كه دوران تحصيل و آموزش نظامي را با هم گذرانده،در كنار هم به جبهه هاي نبرد عزيمت كردند.علاقه ي سيد مجتبي به حميد رضا چنان بود كه پس از عمليات كربلاي 1 در تصميمي شجاعانه به همراه چند تن از رزمندگان به ميان عراقيها رفته،با بازگرداندن پيكر مطهر شهيد حميد رضا مانع چشم انتظاري دل آزار خانواده ي او شد.
پس از عمليات كربلاي 1 سيد وارد گردان مسلم بن عقيل شد كه تا پايان جنگ نيز در آن گردان باقي ماند.(لازم به ذكر است كه سيد مجتبي مدتي كوتاه در گردان يا رسول الله (ص) نيز عضويت داشت.)
سيد مجتبي در دي ماه 1365 همراه با گردان مسلم آماده ي حضور در عمليات كربلاي 4 شد.اما از آنجا كه به دلايلي اين گردان وارد عمل نشد،اين ماموريت به انجام نرسيد و در واقع نخستين عملياتي كه سيد همراه با گردان مسلم در آن شركت جست.عمليات كربلاي 5 در منطقه ي شلمچه بود.
گردان مسلم پيش از عمليات فوق در آبادان و در منطقه اي به نام صيداويه مستقر شد.در اينجا بود كه سيد به همراه ساير رزمندگان خود را در سوگ اهل بيت(ع) سر مي داد و مي توان گفت كه سيد مقدمات مداحي دررثاي اهل بيت را در اين مكان براي خود پايه ريزي كرد.
همزمان با اين نجوا هاي عاشقانه در خلوتهاي انس با دوستان و نزديكان از اينكه تا آن زمان حتي مورد اصابت تركشي واقع نشده بود،شكوه كرد و از درگاه خداوند لياقت اين معني را مي طلبيد،تا اينكه در عمليات كربلاي 8 در شلمچه در تاريخ هفدهم فروردين 1366 اين خواسته ي ائ به اجابت رسيد و از ناحيه ي كتف راست مورد اصابت تركش خمپاره قرار گرفت و علي رغم اصرار دوستان، حاضر نشد قدمي به پشت جبهه بردارد و با همان حالت تا پايان عمليات در منطقه حضور داشت و به همراه سايرين مانع نفوذ دشمن به منطقه ي عملياتي شد.اين تركش هرگز از بدن سيد مجتبي خارج نشد و آن را به عنوان درّي از جانب معبود،در صدف وجود خود نگهداري میکند.
(ادامه در لینک ادامه مطلب)